شعر و متن های دست نوشته ام

دوباره جریان قبلی.من نمیتونم ننویسم.نمی نویسم سنگین می شود دلم!

شعر و متن های دست نوشته ام

دوباره جریان قبلی.من نمیتونم ننویسم.نمی نویسم سنگین می شود دلم!

توضیحاتی راجع به من

سلام

غزال هستم دانشجوی مهندسی معدن دانشگاه بین الملل قزوین

دیشب کنسرت مازیار فلاحی بود در قزوین.

خیلی عالی بود.انقدر عالی که مازیار گریه اش گرفت و حتی نتونست خدافظی کنه و رفت

آدم خیلی خیلی احساساتی ای هستم.

دلم خواست اونهمه عشق و محبت بین آدما رو

سال ۸۶ وبلاگی داشتم به اسم بغض من تا کی یادم نیست باز بود اما بعدش بستمش و بعدش با وبلاگ شهریار من و بعد هم با وبلاگ از همین خاک به وبلاگ نویسی برگشتم.

خودم حس می کنم قافیه کار هام خوب از آب در نمیاد ولی راستش من نمی شینم تا چیزی بنویسم و فکر کنم.گاهی انجام کاری چیزی به ذهنم میاد.کاش دوباره این وبلاگ رو پاک نکنم.

دیشب بعد از کنسرت با گریه و ناراحتی چیزی آرومم نمیکرد دوباره بعد از چند ماه نوشتم.

خیلی آروم شدم.لج کردم چند ماه

آخه کتاب اولم مجوز نگرفت و همین طور کتاب دومم به اسم بغض من و خسته ام.

توی کتاب خونه ملی به اسمم ثبت شده اما مجوز چاپ نگرفت

منم لج کردم و ننوشتم.

اما دیشب!!!

دلم خواست

بخدا سردرد میگرم گاهی از لجه اینکه چیزایی که به ذهنم میاد رو ننویسم.

میخام این بار بنویسم.

اینجا میذارم.هم قدیمی ها هم جدید ها رو

دوست هایی که اینجا پیدا می کنم رو خیلی دوس دارم چون اونا اخلاق منو دوس دارن نه ظاهر منو و این یه دنیا برام ارزش داره.

به دوستای گلم هم خوش آمد میگم...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد