شعر و متن های دست نوشته ام

دوباره جریان قبلی.من نمیتونم ننویسم.نمی نویسم سنگین می شود دلم!

شعر و متن های دست نوشته ام

دوباره جریان قبلی.من نمیتونم ننویسم.نمی نویسم سنگین می شود دلم!

سر در گم!

قافیه ندارم، شعرم ردیف دارد.آتش زده، ماتم زده، غم زده

سخت ام

شب گرفته ای از درد

گم شده ی تنهای این همه شادی

مزه ی شوری ندارد اشک هایم این بار

گرمهای نوازش دست های محبت اش کم نیست!

حال ِ من دیدن ندارد باز

اکنون که پر از خوشی بود به من، از در دیگر دیدم

دیدم چه غریب گم شده ام بی فردا

پس ِ تنهایی خوب دویده ام سالی...

نظرات 3 + ارسال نظر
احسان چهارشنبه 25 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 12:26 ق.ظ

سلام
به نظر اولین نظر رو من دارم میدم
خوبه که دوباره شروع کردی... ولی سعی کن دیگه ادامه بدی و مثل دفعات قبل نشه.
منتظر اشعار و نوشته هات هستیم.
موفق باشی

سلااااااام
سلام
آره اولین نظر وبلاگم.مرسییییی
امیدوارم نذاری!
مرسی

mani چهارشنبه 25 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 06:33 ب.ظ

salam azizam...hamchenan montazer karaye zibat hastim...omidvaram hamishe movafagh bashii

سلام
واقعا؟ فکر کردم یادت رفت سر بزنی بهم

محسن محمدپور یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ب.ظ http://paarseh.blogsky.com

سلام
ننویسی دق میکنی...
هی بنویس و چاپ نشه
تو باز بنویس
یه روزی چاپ میشه...شک نکن..
ننویسی دق میکنی...

دقیقاااااااااااااا
ممونو.خیلی ممنون که سر زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد